ترامپ و توافق هسته ای ایران
ترامپ و توافق هسته ای ایران
Why Trump Should Embrace the Iran Deal
Why Trump Should Embrace the Iran Deal
Candidate for the Republican Presidential nomination Donald Trump speaks at a rally held by the Tea Party in Washington to speak out against President Obama's nuclear agreement with Iran on 9 September 2015. AFP/Samuel Corum
Candidate for the Republican Presidential nomination Donald Trump speaks at a rally held by the Tea Party in Washington to speak out against President Obama's nuclear agreement with Iran on 9 September 2015. AFP/Samuel Corum
Statement / Middle East & North Africa 7 minutes

ترامپ و توافق هسته ای ایران

Much remains uncertain about the foreign policy direction President-Elect Donald J. Trump will take, but his rhetoric on the campaign trail, as well as the Iran-regime-change stance of some of his first appointees, raise concerns for the viability of the nuclear accord with Iran. Its demise would reignite a crisis that could dominate his presidency, deepen tensions in a tumultuous region and deal a hard-to-reverse blow to multilateral diplomacy. Others with a stake in preserving the agreement, particularly the remainder of the P5+1 (China, France, Germany, Russia and the UK) which, with the Obama administration, negotiated the deal, should hope for the best but prepare for the worst.

More than a year after entering into force, the 2015 Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) has proven to be a success: it has effectively and verifiably blocked all potential pathways for Iran to race toward nuclear weapons, while opening the door to the country’s international and economic rehabilitation – even if the pace of recovery in the aftermath of sanctions relief has been more sluggish than anticipated. The newly-elected U.S. president, however, has been unambiguous in his condemnation of the JCPOA as fundamentally flawed. As president, Trump will have the authority to repudiate it or refrain from taking affirmative steps critical for the deal’s sustenance, e.g. periodically renewing waivers to continue suspending nuclear-related U.S. sanctions on Iran. The U.S. could even unilaterally snap back UN sanctions, notwithstanding the JCPOA’s dispute resolution mechanism, likely opposition from other P5+1 members who are highly satisfied with the agreement’s implementation so far, and absence of a legitimate basis for re-designating Iran as a threat to international peace and security after the dossier on its past nuclear activities was closed in December 2015.

Related Content

تردیدهای فراوانی در مورد جهتگیری سیاست خارجی رئیس جمهورمنتخب آمریکا دونالد ترامپ وجود دارد. با این حال لحن او در دوره مبارزات انتخاباتی و مواضع برخی از اطرافیانش در حمایت آشکار از براندازی نظام در ایران باعث نگرانی در مورد آینده توافق هسته ای با ایران شده است. از بین بردن این توافق می تواند آتش بحرانی را شعله ور کند که بر ریاست جمهوری او سایه خواهد انداخت، تنش ها را در منطقه ای پر آشوب افزایش خواهد داد، و ضربه ای جبران ناپذیر به دیپلماسی چند جانبه خواهد زد. دیگر شرکای این توافق که خواهان حفظ آن هستند (باقی اعضای گروه ۱+۵ یعنی چین، فرانسه، آلمان، روسیه و انگلستان) که همراه دولت اوباما مذاکرات را به فرجام رساندند باید در عین امیدواری به بهترین سناریو، خود را برای بدترین رویداد مهیا کنند.

بیش از یک سال پس از اجرایی شدنش، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یک موفقیت  محسوب می شود، چرا تمام راههای دستیابی به سلاح هسته ای در ایران را به طور موثر و قابل راستی آزمایی مسدود کرده است، و درعین حال در را بازگشت ایران به جامعه بین الللی و اقتصاد جهانی باز نموده است -- حتی با وجود اینکه سرعت بهبود وضعیت اقتصادی ایران در دوره پسا تحریم کند تر از میزان پیش بینی شده بوده است. با این حال، رئیس جمهورمنتخب آمریکا به روشنی برجام را محکوم و آنرا توافقی معیوب توصیف کرده است. بعنوان رئیس جمهور، آقای ترامپ این قدرت را دارد که برجام را لغو کند و یا از اقداماتی که برای زنده نگه داشتن آن حیاتی هستند، بعنوان مثال تمدید دوره ای تعلیق تحریم های هسته ای آمریکا، سر باز زند. آمریکا حتی این اختیار را دارد که به طور یک جانبه تحریم های سازمان ملل را با استفاده از مکانیزم ماشه پیش بینی شده در برجام احیا کند، بی توجه به سازوکاز حل اختلاف برجام، مخالفت دیگر اعضای ۱+۵ به علت رضایت بالای آنان از عملکرد توافق، و عدم مشروعیت شناسایی دوباره ایران به عنوان تهدید برای صلح و امنیت بین المللی با توجه به بسته شدن پرونده فعالیت های هسته ای گذشته ایران در دسامبر۲۰۱۵.

برخی از منتقدان جمهوری خواه توافق درمورد فسخ آن به چنین شیوه ای هشدار داده اند زیرا چنین رویکردی قطعا منجر به سرزنش آمریکا توسط جامعه بین المللی خواهد شد. از همین رو، بیشترمنتقدان برجام در آمریکا ترجیح می دهند که با اعمال تحریم های غیر هسته ای به تدریج فشار را بر ایران افزایش دهند تا رهبران ایران یا خود برجام را لغو کرده یا به مذاکره مجدد آن تن دهند. واقعیت این است که تضعیف توافق با اقداماتی ساده تر و یا حتی با هیچ اقدامی هم ممکن است چرا که اهمال در اجرا آن به خودی خود منجر به مرگ برجام خواهد شد. حفظ توافق نیاز به مدیریت همراه با حسن نیت واشنگتن دارد: از اعطای مجوز برای مبادلات تجاری مشروع با ایران گرفته تا رفع ابهامات در مورد قوانین مربوط به تعلیق تحریم ها،و از همکاری در مدرن سازی راکتور آب سنگین اراک (پروژه ای که آمریکا و چین مسئولیت مشترک آنرا بر عهده دارند) گرفته تا محافظت از توافق در برابر فشارهای خارجی، به ویژه تلاش های کنگره برای ممانعت از اجرای برجام، برای مثال با مسدود کردن فروش هواپیماهای غیر نظامی به ایران برخلاف نص صریح توافقنامه.

در حالی که برای قضاوت در مورد دولت جدید ایالات متحده هنوز زود است ، مخالفت این دولت با برجام به نظر می رسد کمتر ناشی از سابقه اجرایش و بیشتر بعلت ماهیت این توافق باشد: یک توافقنامه کنترل تسلیحاتی که به یک دشمن سود می رساند بدون آنکه منجر به تغییر در سیاست های کلی او شود. به نظر نمی آید که این منتقدان پاسخی برای این پرسش که آیا لغو برجام منجر به تقویت یا تضعیف توانایی ایالات متحده برای پرداختن به دیگر نگرانی هایش در مورد ایران می شود، داشته باشند. پیش بینی تبعات براندازی برجام چندان ساده نیست، اما ملاحظات ذیل را باید در نظر داشت:

  • عقب نشینی کردن از توافق، در حالی که ایران به آن پایبند است، قطعاً باعث تضعیف و یا حتی متلاشی شدن ائتلاف بین المللی می شود که در اعمال تحریم ها به عنوان یک ابزار مذاکراتی حیاتی بود. این به معنی آن است که ایالات متحده در موقعیت ضعیف تری برای مذاکره مجدد توافقنامه با شرایط مطلوب تر و یا تغییر شکل سیاست های منطقه ای و یا داخلی ایران قرار خواهد گرفت. همچنان یکجانبه گرایی واشنگتن می تواند مرکزیت نظام مالی آمریکا در اقتصاد جهانی و تاثیرگزاری تحریم ها به عنوان یک ابزار سیاست خارجی را تضعیف کند.
     
  • ایران قطعا مقابله به مثل خواهد کرد و در جهت احیای برنامه هسته ای خود حرکت خواهد نمود. خوشبینی اولیه در تهران در مورد ترامپ  --اینکه طبع تاجرمابش، تمایلش به انزواگرایی، علاقه اش به بهبود روابط آمریکا با روسیه که شریک نزدیک ایران است و اولویتش در مبارزه با داعش به نفع تهران خواهد بود -- خطر واکنش افراطی از سوی ایران به اقدام آمریکا بر علیه برجام را افزایش داده است. مجلس شورای اسلامی با تصویب قانون اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام دولت را موظف کرده است که در صورت تخطی ایالات متحده بسرعت ظرفیت غنی سازی اورانیوم را بالا برده و همکاری با بازرسان سازمان ملل متحد را کاهش دهد. حتی یک پاسخ نرم تر از سوی تهران دوباره  بحران هسته ای را شعله ور کرده و با افزودن خشت دیگری بر دیوار بی اعتمادی مذاکرات آینده را پیچیده تر و یا ناممکن خواهد کرد. در بدترین وضعیت این می تواند بهانه ای برای طرفداران تغییر رژیم در توجیه اقدام نظامی علیه ایران شود. حتی اگر ایران حاضر به مذاکره مجدد و قبول  توافقی با محدودیت های سخت تر و بلند مدت تر شود, قطعاً و با توجه به نارضایتی از رفع تحریم های برجام، در ازای این امتیازها انتظار پرداخت هزینه سنگینی از سوی آمریکا خواهد داشت. این البته با این فرض است که دولت ایالات متحده مایل به اصلاحات حاشیه ای در توافق باشد و نه تسلیم ایران در مسائله هسته ای و دیگرموضوعات که سال های طولانی بن بست مذاکراتی در شرایطی به مراتب بهتر برای آمریکا ثابت کرد دست یافتنی نیستند.
     
  • تشدید تنش می تواند ایران را وادار به پافشاری بیشتر بر سیاست هایی کند که برای حفظ امنیت ملی خود آنان را ضروری می داند: برنامه موشک های بالستیک به عنوان دفاع متعارف و "سیاست دفاع رو به جلو" در قدرتمند سازی شرکایش در محور مقاومت در بغداد، دمشق و بیروت، که در جلوگیری از حمله مستقیم به خاک ایران نقش بازدارنده را دارند. بنابراین، با بی ثبات کردن برجام، دولت جدید آمریکا در واقع موجبات ایجاد شرایطی را فراهم می کند که مدعی است به دنبال جلوگیری از آن است: تند شدن رویکرد منطقه ای ایران، بی ثباتی بیشتر در سطح منطقه و اقبال کمتر برای حل بحران های سوریه، عراق و یمن که در آنها ایران بخشی از مشکل و در نتیجه بخشی اجتناب ناپذیر از راه حل است.

ارزیابی درک این خطرات توسط دولت جدید ایالات متحده هنوز امکان پذیر نیست. اما در حالی که این دولت شکل می گیرد و سیاست خود را تعیین می کند، دیگر اعضای ۱+۵ این امکان را دارند که بر ذهنیت و سیاست هایش تاثیر گذارند و آنرا از تضعیف برجام برحذر و یا حتی باز دارند. همزمان این کشورها باید خود را برای نجات توافق در صورت پا پس کشیدن آمریکا، که به دلیل تحریم هایی که تحمیل کرده است یکی از مهمترین امضاکنندگان برجام است، آماده کنند. صبر کردن برای مشخص شدن اینکه آیا سیاست های ترامپ به همان درجه که آنان بیمش را دارند مخرب است یا نه این خطر را در پی دارد که امکان واکنش سریع برای محدود نمودن خسارت های ناشی از چنین رویدادی را کاهش خواهد داد. به این دلیل:

  1. اتحادیه اروپا باید فراتر از ابراز حمایت اعلامی از برجام در جهت احیای قوانین موسوم به "بلوکه کردن" اقدام کند که شرکتهای اروپایی را از تبعیت از تحریم های یک جانبه فرامرزی آمریکا که فاقد حمایت کمیسیون مشترک برجام (شامل هفت کشورهای مذاکره کننده و اتحادیه اروپا) هستند، منع می کند. این قوانین با عدم به رسمیت شناختن تصمیمات قضایی و اداری آمریکا و امکان بازیافت جریمه هایی که به علت دور زدن تحریم ها ممکن است اعمال شوند، تضمینی سیاسی برای شرکتهای اروپایی که مایل به بازگشت به بازار ایران هستند فراهم می کنند. همچنین این اقدام پیشگیرانه بدون آنکه در مورد پایبندی دولت ترامپ به برجام پیش داوری کند، پیامی روشن به واشنگتن ارسال خواهد کرد که چنانچه از توافق روی برگرداند، منزوی خواهد شد. همچنین به ایران اثبات خواهد شد که ۲۸ عضو اتحادیه اروپا بی آنکه دچار اختلافات داخلی شوند از برجام دفاع خواهند نمود.
     
  2. چین، فرانسه، آلمان، روسیه و انگلستان باید بطور رسمی اعلام کنند که چنانچه تحریم های یکجانبه ای از سوی ایالات متحده اعمال شوند در شرایطی که اکثریت اعضای کمیسیون مشترک آنان را توجیح ناپذیر تشخیص دهند و در دستیابی ایران به منافع برجام اخلال ایجاد کنند، این کشور ها بر علیه آمریکا در سازمان تجارت جهانی و یا دیگر مجامع یا دادگاه های بین المللی اقامه دعوا خواهند کرد. در اواخر دهه نود میلادی چنین تهدیدی از سوی اروپا تحریم های آمریکا را با موفقیت به چالش کشید. همزمان، کشورهای نام برده باید به حمایت خود از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی ادامه دهند.
     
  3. این اقدامات مشروط بر پایبندی ایران به برجام خواهند بود. چنانچه ایران دست به اقدامات تلافی جویانه بزند و برنامه هسته ای خود را احیا کرده و یا با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری نکند، برای دیگر کشورها دشوار، اگر نه ناممکن، خواهد بود که در روی آمریکا بایستند و از برجام دفاع کنند. بطور متقابل، تعهد محکم دیگر کشورها به حفظ برجام در صورت وفاداری ایران به آن موضع طرفداران این رویکرد را در تهران تقویت خواهد کرد.
     
  4. همچنین مهم است که تهران از اقدامات سیاسی یا فنی تحریک آمیز اجتناب کند. این بدان معنی است که تا حد ممکن از تخطی از تعهدات فنی از مفاد برجام که شاید نقض توافق هم محسوب نشود، مانند نمونه اخیر گذشتن ذخیره آب سنگین از حد مجاز، پرهیز کند. ایران باید از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل پیروی کرده و از آزمایش های موشکی و ارسال تسلیحات به گروه های مسلح در سطح منطقه اجتناب کند و بهانه به دست تند روهای مخالف توافق در واشنگتن با دستگیری های غیر موجه شهروندان ایرانی-آمریکایی ندهد. نهایتا با آنکه توافق از دیگر بحران های منطقه جدا شده است، دوامش وابسته است به پیشرفت در کاهش دامنه آن بحران ها و یا حل آنها. اگر رهبران ایران تصمیم بر افزایش دامنه این درگیری ها بگیرند، علاوه بر اینکه دیگر بازیگران را دعوت به مقابله به مثل خواهند کرد، برجام را هم نهایتا به خطر خواهند انداخت. برعکس، چنانچه با اقداماتی سازنده در راه تنش زدایی بکوشند – به عنوان مثال با بازداشتن نیروهای شیعه بسیج مردمی از ورود به مناطق سنی نشین شمال عراق یا تشویق حوثی ها به خاتمه دادن به جنگ در یمن -- عملا به تقویت برجام کمک خواهند نمود.
     
  5. لازم است گروه ۱+۵ و ایران پیش از انتقال قدرت در آمریکا یک جلسه دیگر کمیسیون مشترک را تشکیل دهند تا با بهره گیری از تجربه یک ساله اجرای برجام برای رفع کاستی ها و ابهامات باقی مانده در مواردی که متن توافقنامه دقت کافی را ندارد (مانند تعیین مصداق دقیق اورانیوم با تغلیظ پایین)، اقدام کنند.
     
  6. گزارش دوم سازمان ملل متحد در مورد روند اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت فرصت مناسبی را برای دبیر کل جدید این سازمان فراهم کرده تا اهمیت برجام برای صلح و امنیت بین المللی و تقویت معیارهای جهانی مقابله با اشاعه تسلیحات هسته ای را به آمریکا و بقیه کشورهای جهان یادآوری کند. لازم است دقت شود تا در این گزارش که روز ۲۷ دی ماه منتشر خواهد شد پیشرفت های مربوط به پیوست الف قطعنامه که مربوط به اجرای برجام است و پیوست ب که مربوط به برخی محدودیت های تسلیحاتی و اشاعه ای است به طور متعادل منعکس گردند.

معادله ای که ایران و گروه ۱+۵ را پس از سیزده سال مناقشه و دو سال مذاکره نهایتا وادار به سازش کرد، همچنان معتبر است: جایگزین این توافق بازگشت به چرخه باطل سانتریفیوژ در مقابل تحریم است که یا به دستیابی ایران به بمب منجر خواهد شد و یا به بمباران ایران، که هر دو گزینه های به مراتب بدتر هستند. فارق از اینکه آیا دولت آینده آمریکا به همین نتیجه خواهد رسید یا نه، دیگر کشورهایی که در به فرجام رساندن برجام نقش ایفا کردند باید نهایت تلاش را برای حفظ این دستاورد انجام دهند.

Subscribe to Crisis Group’s Email Updates

Receive the best source of conflict analysis right in your inbox.