Dust storm in Ahvaz, Khuzestan's capital city on 20 January 2018. Mehdi Pedramkhoo / MEHR NEWS AGENCY licensed under CC BY 4.0 Report 241 / Middle East & North Africa 21 اوت 2023 20+ minutes خوزستان: تشنگی و طغیان برخورد با اعتراضات در ایران از یک الگو پیروی میکنند: حاکمیت نارضایتیهای عمومی را به شکل سطحی رسمیت میشناسد، اما در نهایت به سرکوب متوسل می شود و زمینه را برای رویارویی دیگری بین دولت و جامعه فراهم میکند. این الگو در استانهای حاشیهای مانند خوزستان واضحتر است، جایی که یکی از مشکلات مبرم کمبود آب است. Share Facebook Twitter پست الکترونیکی Linkedin Whatsapp ذخیره چاپ Download PDF Full Report Also available in English فارسی English العربية تحولات اخیر: خوزستان، که دارای غنیترین منابع طبیعی و پنجمین استان پرجمعیت ایران است، نمونه کوچک شده از مشکلات جدی کشور است. این استان از تخریب شدید محیط زیست، محرومیت اقتصادی و نارضایتیهای سیاسی-اجتماعی رنج میبرد. کمبود آب که به اعتراضات تابستان ۱۴۰۰ انجامید، به احتمال قوی تکرار خواهد شد و میتواند ناآرامیهای مشابهی را آغاز کند. اهمیت موضوع: دولت متکی به سرکوب اعتراضات و راهکارهای کوتاهمدت است، اما این رویکرد بحرانهای بنیادین را تشدید میکند و زمینهساز آشوب بیشتر میشود. راهکارها: افزایش مشارکت اقلیتهای قومی در حکومت محلی و افزایش ابتکارات کنشگرایانه زیستمحیطی میتواند به کاهش برخی از مشکلات ریشهدار خوزستان کمک کند. با این حال، اصلاح آنها مستلزم تغییرات اساسی سیاسی و ساختاری اقتصادی است که به نظر میرسد جمهوری اسلامی مایل به انجام آنها نیست. چکیده تظاهرات ضد حکومتی سراسری ۱۴۰۱ تازهترین قسمت از یک چرخه هولناک ولی آشنا بود: زمانی که نارضایتیها در قالب تظاهرات فوران میکنند، جمهوری اسلامی به شکلی مبهم و سطحی دغدغههای مردمی را تأیید میکند، شاید حتی حرف از اقدامات اصلاحی بزند که مردم را آرام کند، اما در نهایت به شکل خشن و گسترده دست به سرکوب میزند و به مسیر سابق خود باز میگردد. در نهایت، ناتوانی در رسیدگی به نارضایتیها زمینه را برای رویارویی خونین دیگری بین دولت و ملت فراهم میکند. این چرخه در هیچ کجا به اندازه استانهایی آشکار نیست که از لحاظ تاریخی از سومدیریت پایتخت رنج میبرند و با مشکلات اجتماعی و اقلیمی دست و پنجه نرم میکنند. در یکی از این استانها، خوزستان، که در جنوب غربی کشور واقع شده، اعتراضات پیاپی هستند، از جمله به عنوان بخشی از جنبش سراسری مهسا در سال ۱۴۰۱. با این حال، تلاشهای مقطعی و غیرمنسجم دولت توان ترمیم آسیبهایی را ندارند که در طی دههها سوءمدیریت ایجاد و در نتیجه عواملی چون تحریم و تغییرات آب و هوایی تشدید شدهاند. تغییرات لازم فراتر از آن چیزی است که تهران مایل یا قادر به انجام آنها است، که نشانه نیاز به بازنگری اساسی در شیوه حکمرانی است. در طول جنگ هشت ساله با عراق در دهه ۶۰، خوزستان میدان نبرد مهمی بود و نماد ارزشهایی که جمهوری اسلامی نوپا به دنبال پایهگذاری آنها بود: مقاومت، اراده و فداکاری. با این حال، زخمهای آن دهه تلخ به حال خود رها و چرکین شدند. اینبار اما نه دشمن خارجی، بلکه دولتهای پی در پی در ایران بودند که از ثروت منابع طبیعی خوزستان بهرهبرداری کردند، بدون اینکه به شکل مؤثر، پایدار و متوازن در توسعه استان سرمایهگذاری کنند؛ واقعیتی که مردم خوزستان به وضوح از آن آگاه هستند. در نتیجه در خوزستان امروز مشکلسازترین خطوط گسل کشور آشکارا تجمیع شدهاند: گرچه این استان یکی از غنیترین استانهای ایران است، اما از بلایای محیطزیستیای رنج میبرد که عرضه آب را متأثر کرده و کمبود آن منجر به اعتراضات تابستان ۱۴۰۰ شد. نارضایتیهای سیاسی-اجتماعی منعکسکننده غفلت، سوءمدیریت و فساد دولتی است. نابسامانی اقتصادی و بیکاری، رنجشهای قومیتی در جمعیت قابل توجه اعراب استان و مهمتر از همه، کوتاهیهای دولت علیرغم وعدههای بیشمار برای مقابله با مشکلات رو به رشد، خوزستان را به آینه تمام نما از آنچه در ایران امروز میگذرد تبدیل کرده است. بررسی این چالشها در سطح استان دشواری حل و فصل آنها را آشکار میکند. اقدامات مفیدی وجود دارند که دولت میتواند با آنها مسائل خوزستان، به ویژه نارضایتیهای سیاسی و کمبود آب، را کاهش دهد. توانمندسازی مقامات محلی و در نظر گرفتن دیدگاههای جمعیت عرب، که در خوشبینانه ترین حالت احساس میکنند از فهرست اولویتهای تهران کنار گذاشته شدهاند و در بدبینانهترین حالت مشکوک به تبعیض عامدانه هستند، میتواند از شدت مشکلات بکاهد. همچنین راهکارهایی چون الگوهای پایدارتر مدیریت کشاورزی، تخصیص هوشمندانهتر منابع و توجه بیشتر به مشکلات ناشی از تخریب محیطزیست میتوانند مؤثر باشند. اما این گامها همچنان راهحلهای جزئی هستند، حتی اگر منجر شوند حاکمیت از سیاستهای کوتاهمدت و واکنشی خود – که تا کنون رویکرد معمولش در برنامهریزی بوده – روی گرداند. چراکه خوزستان نه تنها دارای محرکهای محلی نارضایتی است که در «قیام تشنگان» ۱۴۰۰ نشان داده شد، بلکه دارای محرکهای ملی نارضایتی رایج در سایر نقاط کشور هم هست، همانطور که در جریان جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ مشاهده شد. تجربه خوزستان نشان میدهد که سیاستها باید به شکلی تنظیم شوند که هم در سطح ملی و هم در سطح استانی موجبات ناخشنودی عمومی را برطرف کنند. تکرار اعتراضات باعث شده است که حتی چهرههای شاخص نظام جمهوری اسلامی نسبت به خطر ادامه مسیری هشدار دهند که ثبات سیاسی را در گرو طرد همه به غیر از وفادارترین افراد میداند. وقایع در استانهای پیرامونی ایران نشان میدهند که ادامه رویکرد «خالصسازی» به معنای تداوم سوءمدیریت است، که به نوبه خود زمینه را برای آشفتگیهای پی در پی فراهم میکند و ایران را در برابر مشکلات مشابهی آسیبپذیر میکند که باعث درگیریهای داخلی در سایر نقاط خاورمیانه شده است. ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، اهواز/واشنگتن/بروکسل Related Tags Iran More for you Commentary / Middle East & North Africa A Welcome Humanitarian Deal between the U.S. and Iran Also available in Also available in العربية Op-Ed / United States Renewed Tensions in the Persian Gulf: Further War Powers Lessons from the Tanker War Originally published in Just Security