Employees of Aramco oil company stand near a heavily damaged installation in Saudi Arabia’s Khurais oil processing plant on 20 September 2019. Fayez Nureldine / AFP
Report / Middle East & North Africa 20+ minutes

از تقابل تا تعامل: رویکرد عربستان و امارات در برابر ایران

کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس از زمان انقلاب اسلامی نسبت به ایران احساس خطر کرده‌اند. با کم شدن تنش‌ها در ماه‌های اخیر فرصتی حیاتی مهیا شده است. ریاض و ابوظبی باید کانال های ارتباطی خود را با ایران حفظ کنند و همزمان برای شکل‌گیری گفت‌وگوهای وسیع‌تر بر سر صلح و امنیت منطقه‌ای قدم بردارند.

  • Share
  • ذخیره
  • چاپ
  • Download PDF Full Report

تحولات اخیر: با رئیس‌جمهور شدن جو بایدن رویکرد آمریکا به ایران تغییر کرد و احیای توافق هسته‌ای به هدف اصلی آن تبدیل شد. اما بازیابی برجام نگرانی‌های کشور‌های عرب خلیج فارس را از قدرت‌افکنی ایران در منطقه از طریق متحدان غیردولتی‌ و برنامه موشک بالستیک‌اش رفع نخواهد کرد.

اهمیت موضوع: تنش در خاورمیانه اخیراً تا حدی کاهش یافته اما ممکن است دوباره شعله‌ور شود: هر اتفاق ناگواری هنوز می‌تواند به یک منازعه بزرگ‌تر بیانجامد حتی اگر هیچ یک از بازیگران اصلی به دنبال آن نباشند. بنابراین همه آنها باید برای ایجاد سازوکاری تلاش کنند که جلوی از کنترل خارج شدن چنین حوادثی را می‌گیرد.

چه باید کرد: احیای برجام برای تأمین اهداف عدم اشاعه سلاح‌های اتمی حیاتی است اما کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، ایران و عراق هم باید به منظور کاهش تنش و خطر وقوع یک منازعه ناخواسته به دنبال ایجاد گفت‌وگوی منطقه‌ای باشند. آمریکا، دولت‌های اروپایی و سایر قدرت‌های خارجی باید به پیشرفت این گفت‌وگوها کمک کنند.

چکیده

مدت کوتاهی بعد از تحلیف جو بایدن، ایالات متحده و ایران به منظور احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مذاکرات غیر مستقیم را شروع کردند. گرچه برجام می‌تواند در زمینه عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای و همچنین رابطه پرتلاطم ایران و آمریکا سودمند باشد‌، اما احیای آن  تنش‌ بین ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس – خصوصاً عربستان سعودی و امارات – را که در زمان ترامپ به طرز خطرناکی شدت گرفته بود، کاهش نخواهد داد. هنوز مشخص نیست که آیا برجامِ تجدید شده می‌تواند اساس گفت‌وگوهایی باشد که دغدغه‌های اصلی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را پوشش دهد یا خیر، و آن چیزی نیست جز قدرت‌افکنی ایران در منطقه از طریق متحدان غیر دولتی مسلح و موشک‌های بالستیک. آمریکا و دولت‌های اروپایی باید با هدف کاهش تنش‌ها از شکل‌گیری سازوکاری برای گفت‌وگوهای جامع و همه شمول منطقه‌ای حمایت کنند که محوریت آن چگونگی جلوگیری از یک درگیری ناخواسته باشد. در قالب چنین ساختاری راهکارهای پایان دادن به جنگ یمن نیز می‌تواند بررسی شود. در این میان عربستان سعودی و امارات باید ضمن حفظ تعامل با ایران به دنبال بحث‌های منطقه‌ای در ابعاد وسیع‌تر باشند که در آن چهار کشور عرب دیگر حاشیه خلیج فارس بعلاوه عراق حضور داشته باشند.

البته سابقه خصومت بین ایران و عربستان سعودی و امارات پیشبرد این روند را دشوار خواهد کرد. احساس خطر از تهدید ایران برای امنیت کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به انقلاب اسلامی بازمی‌گردد. بعد از آن، روابط بین طرفین فراز و فرودهایی داشته که تابعی بوده از مداخله نظامی آمریکا در منطقه. بعضی اوقات، توسل به دیپلماسی منجر به آرام گرفتن درگیری‌ها شده و در زمان‌های دیگر،‌ خصوصاً بعد از اشغال عراق توسط آمریکا (۲۰۰۳) و بهار عربی (۲۰۱۱) که در دنیای عرب خلأ قدرت ایجاد کرد، عربستان و امارات نسبت به اعمال نفوذ ایران نگران بودند و آن را به منزله یک قمار تهاجمی برای برتری یافتن در منطقه قلمداد می‌کردند.

مذاکرات برجامی میان ایران و کشورهای ۵+۱ (پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان) صرفاً به نگرانی‌های کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس اضافه کرده است. گرچه عربستان و امارات ارزش برجام را به عنوان ترمزی برای برنامه هسته‌ای ایران می‌پذیرند، اما مدعی هستند که این توافق نه تنها به اندازه لازم دست‌یابی ایران به سلاح اتمی را به تعویق نیانداخته بلکه مانعی کوتاه بر سر راه آن ایجاد کرده است. بسیار مهم‌تر از همه،‌ این دو کشور به دودلیل عمده علناً از برجام انتقاد کرده‌اند: تمرکز صرف بر بلندپروازی‌های هسته‌ای ایران و عدم توجه به آنچه که آنها را بسیار نگران کرده، یعنی هم‌پیمانان غیر دولتی ایران در منطقه و موشک‌های بالستیک. هر دو دولت برجام را شکست دیپلماسی قلمداد می‌کنند. آنها مدعی هستند توافق هسته‌ای موجب تقویت ایران شد و دسترسی‌ این کشور را به منابع مالی لازم برای گسترش نفوذ منطقه‌ای‌‌اش – از طریق ارسال تسلیحات بیشتر به گروه‌های نیابتی در عراق، لبنان، سوریه و یمن – افزایش داد.

ترس این دو کشور عرب از آنچه که قدرت در حال تجمیع ایران قلمداد می‌کنند ترکیب شده است با این ارزیابی که آمریکا احتمالاً تعهدش به امنیت خاورمیانه را خواهد کاست. آنها به دولت جورج بوش پسر بخاطر حمله به عراق معترض بودند و آن را حرکتی منفعت‌طلبانه تلقی می‌کردند که موجبات ناامنی منطقه را فراهم کرد و نهایتا به نفع ایران تمام شد. عربستان و امارات نسبت به دولت اوباما نیز منتقد بودند چراکه وی در سال ۲۰۱۱ رغبتی برای کمک به در قدرت ماندن حسنی مبارک نشان نداد و این علامتی قلمداد شد از عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه. آنها در نتیجه از انتخاب شدن دونالد ترامپ و رویکرد سخت‌گیرانه‌اش نسبت به ایران خشنود بودند و از خروج آمریکا از برجام و فشار حداکثری علیه ایران حمایت کردند چراکه هدف آن آوردن ایران بر سر میز مذاکره با دستی ضعیف‌تر بخاطر وضعیت نا‌به‌سامان اقتصادی‌اش بود.

اما در آخر ترامپ هم رهبران سیاسی در ریاض و ابوظبی را ناامید کرد چراکه در برابر حمله به تانکرها در نزدیکی سواحل امارات (میانه سال ۲۰۱۹) و حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی (سپتامبر ۲۰۱۹) – که هر دو عموماً به ایران نسبت داده شدند – ترامپ اقدام موثری انجام نداد و صرفاً در سطح کلام واکنش نشان داد. در جواب به حادثه اول امارات از موضع ضد ایرانی سرسختانه‌اش دست کشید و با فرستادن مقامات ارشد امنیتی به تهران تلاش کرد در جهت کاهش تنش قدم بردارد. برعکس، عربستان تغییری در رویه خود نداد اما بیش از پیش از تهدید امنیتی تهران انتقاد می‌کرد.

نمونه دیگر مربوط می‌شود به کشته شدن سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در ژانویه ۲۰۲۰ توسط آمریکا. سعودی‌ها در خفا از این ترور استقبال کردند. اما اماراتی‌ها از واکنش نظامی ایران بخاطر قتل سردار و سایر جنبه‌های فشار حداکثری نگران بودند و از درگیر شدن در یک جنگ تمام عیار بیم داشتند؛ جنگی که به دنبال آن نبودند و می‌دانستند تبعات سنگین اقتصادی و اجتماعی برایشان در پی خواهد داشت. متعاقباً، در ابتدای همه‌گیری کووید-۱۹ در اوایل سال ۲۰۲۰، که به صورت خاص ایران به مراتب بیشتر درگیرش بود، امارات به طرف دعوای خود یعنی ایران محموله‌های کمک انسان‌دوستانه فرستاد تا حسن نیت خود را نشان دهد. اما کمی بعدتر ابوظبی رابطه خود با اسرائیل را تقویت کرد؛ حرکتی که از نظر تهران، ایران را هدف قرار می‌داد.

انتخاب جو بایدن چندان مایه آرامش خاطر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را فراهم نکرده است. دولت او خیلی سریع روشن کرد به دنبال رابطه‌ای متفاوت با عربستان است؛ رابطه‌ای که تأکیدش بر محدود کردن فعالیت‌های نظامی عربستان در یمن باشد و خواستار پایبندی بیشتر عربستان به حقوق بشر. در همان هفته‌های اول دولت، بایدن تصمیم ترامپ مبنی بر اضافه کردن حوثی‌ها به فهرست سازمان‌های تروریستی را ملغی کرد. وی در ادامه در قالب بازبینی قراردادهای چند میلیارد دلاری فروش سلاح که در دوران ترامپ منعقد شده بود، فروش سلاح به عربستان را تعلیق کرد. دولت او همچنین گزارشی را منتشر کرد که از نقش محمد بن سلمان در قتل جمال خاشقچی روزنامه‌نگار سعودی در اکتبر ۲۰۱۸ پرده برداشت. این اقدام نشان داد نگرانی بسیاری از مقامات سعودی از قصد دولت جدید در واشنگتن برای تضعیف رابطه با عربستان به جا بود. بعد از آن بایدن تلاش‌ها برای بازگشت کامل به برجام را شروع کرد اما پیش از مذاکرات احتمالی بر سر مسائلی مثل برنامه موشکی و نیروهای مسلح نیابتی ایران که دغدغه اصلی عربستان و امارات بود. با دیدن عزم واشنگتن برای احیای برجام، ریاض و ابوطبی هیچ اعتراضی نسبت به اصل مذاکرات هسته‌ای نشان ندادند. اما زمانی که گفت‌وگوها بر سر اتخاذ رویکرد مناسب در درون دولت بایدن در جریان بود بیان کردند که خواهان حضور در مذاکرات هستند. آنها همچنین تأکید داشتند هدف اساسی باید رسیدن به یک توافق جامع باشد که همه موارد اختلافی را پوشش دهد.

شروع مذاکرات مستقیم امنیتی بین عربستان و ایران در ماه مارس ۲۰۲۱ – که ظاهراً بیشتر بر مسائل یمن متمرکز بوده – برای تهران و ریاض که از سال ۲۰۱۶ روابط دیپلماتیک خود را قطع کردند قدم مهمی بود. محمد بن سلمان با اشاره به این تغییر رویکرد گفت که کشورش خواهان «روابط خوب» با ایران است. صرف نظر از اینکه گفت‌وگوها به نتیجه می‌رسد یا نه، طرفین نشان دادند دیپلماسی بین ایشان هنوز ممکن است.

چه آمریکا و ایران موفق به حفظ برجام بشوند یا نه، نگرانی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس از قدرت‌افکنی‌های ایران در سطح منطقه همچنان پابرجا خواهد بود. ایران توجیح می‌کند که گسترده کردن نفوذش در منطقه‌ راهی است برای خروج از سال‌ها انزوا و تحریم. در مورد جنگ‌افزارهای متعارف (از جمله موشک‌های بالستیک)، تهران به جنبه بازدارندگی آنها در برابر حضور پایگاه‌های متعدد آمریکایی در منطقه و هزینه‌های نظامی گزاف کشورهای حاشیه خلیج فارس اشاره می‌کند. یک توافق هسته‌ای تجدید شده به این موارد نمی‌پردازد و قراردادی جداگانه مورد نیاز است  که احتمالاً انعقاد آن به زمان زیادی نیاز دارد.

طرفین برای کم کردن خطر وقوع یک درگیری تمام عیار و کاستن از تنش‌ها در خلیج فارس ابزارهای دیگری نیز در اختیار دارند. گروه بین‌المللی بحران سابقاً پیشنهاد ایجاد یک گفت‌وگوی جامع و همه شمول منطقه‌ای را داده که با ابتکار عمل کشورهای اروپایی یا آمریکا، به همراه حمایت سازمان ملل شکل بگیرد اما صاحبان اصلی آن در منطقه باشند. این پروسه می‌تواند به موازات مذاکرات هسته‌ای شروع شود و به مسائلی بپردازد که در نگاه عربستان و امارات مستقیماً به امنیت‌شان مرتبط است. آن دسته از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس که کمتر درگیر منازعات موجود هستند – مثل عمان و کویت – سابقاً به عنوان میانجی عمل کرده‌اند. در نتیجه این کشورها قادر خواهند بود با حمایت خارجی، همسایگان پرقدرت خود را با هدف جلوگیری از وقوع یک درگیری ناخواسته به پای میز مذاکرات بیاورند. عربستان و امارات گفته‌اند که مخالف چنین گفت‌وگویی نیستند اما مایل‌اند ابتدا حمایت آمریکا از آن را ببینند. ایران هم قبلاً طرحی برای گفت‌وگوها ارائه کرد و همزمان خواستار خروج نیروهای خارجی از منطقه شد که مخالفت کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را به دنبال داشت.

الان زمان شروع تعامل است. در جهت حفظ صلح و امنیت منطقه‌ای حیاتی‌ست که روابط دو جانبه را گسترش داد و به مرور گفت‌وگوی منطقه‌ای را نهادینه کرد.

ابوظبی/ریاض/بروکسل، ۲۴ اوت ۲۰۲۱

Subscribe to Crisis Group’s Email Updates

Receive the best source of conflict analysis right in your inbox.